Web Analytics Made Easy - Statcounter

 

خبرگزاری فارس ـ گروه سینما: «چهلمین جشنواره فیلم فجر» با اثری به نام «بِیرو» فعالیت­ خود را رسما آغاز کرد. اثری در «ژانر ورزشی» (Sports film) که سال­هاست در تولیدات سینمایی کشور مورد کم‌­توجهی واقع شده است. ژانری عملا مغفول در «صنعت سینمای ایران» که از نظر ماهیت، دارای آنچنان قدرت و وسعتی است که «زیر ژانر» یا «ساب‌ژانرهای» مختلفی را در بر گرفته و به عنوان یک «ابر ژانر» نه تنها می­تواند رونق را به گیشه‌های راکد بازگرداند؛ بلکه از قابلیت تامین محتوای برای «تلویزیون» برخوردار است و در مقاطع زمانی مختلف می­تواند مخاطب جویای «سرگرمی» را از اقناع سازد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روایتگری در «ژانر ورزشی» از وسعت و جذابیت ویژه­ای برخوردار است و این به آن جهت است که در این‌گونه از فیلمسازی هم می­توان به یک «رشته ورزشی» در صورت­های سینمایی گوناگون تمرکز نمود و هم می­توان یک «رویداد ورزشی» را در قالب­های مختلف روایت و مورد خوانش قرار داد و هم می­توان یک «ورزشکار» را مورد توجه قرار داد و او را دنبال کرد و کم و کیف زندگی او را به‌طور برجسته‌ای نمایش داد. اقدامی که در فیلم سینمایی «بیرو» انجام شده و موجب شده تا این اثر در مدل روایت خود «ژانر ورزشی» را در گونه «بیوگرافی» پیگیری نماید و به صورت «زندگینامه‌ای» به تصویرسازی از چگونگی موفقیت یکی از فوتبالیست‌های حال حاضر کشور به نام «علیرضا صفر بیرانوند» بپردازد.

فیلم سینمایی «بیرو» دو مقطع از زندگی گُلر حال حاضر تیم ملی کشور را به تصویر می­کشد و نوجوانی و جوانی این فوتبالیست را از زمانی که با دستان خالی به پایتخت می­آید و تحقق اولین رویایش را با برج آزادی قاب می­گیرد و ... تا زمانی که پای اولین قرارداد رسمی­اش را با یک تیم فوتبال مطرح امضاء می­کند و البته تمام این روایت­گری را در پرانتزی باز میان صحنه تشخیص پنالتی در جریان مسابقه تیم ملی ایران مقابل پرتغال در جام جهانی 2018 میلادی قرار می­دهد. پرانتزی که در نهایت فیلم سینمایی «بیرو» را با صحنه تاریخی مهار پنالتی ستاره فوتبال جهان یعنی «کریستیانو رونالدو» توسط «علیرضا بیرانوند» و آرام­ گرفتن این فوتبالیست بر روی توپ به چنگ آورده به پایان می­رساند. 

 

 

قطعا تصویرسازی و تولید آثار سینمایی پیرامون شخصیت­های ورزشی و معرفی ایشان به عنوان «الگو» و «قهرمان» یکی از وظایف مهم سینمای هر کشوری محسوب می­شود. اما باید توجه داشت که این چنین الگوسازی و قهرمان­پروری ویژه­ای آن هم از فوتبالیستی که هنوز در حال گذراندن مسیر حرفه­ای خود بوده و همچنان در مسیر غیر قابل پیش­بینی در «صنعت فوتبال» به سر می­برد و ... می­تواند به خودی خود یک «ریسک فرهنگی» تلقی گردد!

این در حالی است که از منظر فُرم سینمایی، «بیرو» اثری غرق شده در تکنیک است که از روایتی خطی و تا حدی تلویزیونی برخوردار شده است. اثری که البته می­توانست با چاشنی کمی پژوهش دقیق‌تر و ارائه فیلمنامه­ای منضبط­تر و بالاخص بازنگری در کیفیت تدوین، از ظرفیت سینما و به نمایش درآمدن بر روی پرده عریض استفاده نماید و با به‌کارگیری هوشمندانه از جلوه‌های ویژه به صورت اثری سینمایی حاضر شود. اما در مجموع این فیلم ترجیح داده تا این مهم را فدای نگاه نوستالژیک خود از کارتون­های تلویزیونی دهه 1370 هجری­شمسی و بالاخص مجموعه مانگا ژاپنی «فوتبالیست‌ها» نماید و شخصیتی­ را بازتولید کند که به خاطر کمک به خانواده‌ خود آرزو داشت تا یک فوتبالیست حرفه‌ای شود!

در مجموع فیلم سینمایی «بیرو» اگرچه به سبب ماهیت قهرمان­پرور خود در «ژانر ورزشی» دارای شادابی و نشاط است؛ اما با این همه اثری است که همچنان متاثر از جو سیاه حاکم بر «سینمای اجتماعی» قرار دارد و از این جهت ضمن تحقیر جایگاه پدر و نزول شخصیت اجتماعی یکی از اقوام اصیل ایران و ...؛ به نوعی ویژه اقدام به «ترسیم فلاکت عموم جوانان مستعد شهرستانی» می­نماید.

* نویسنده: محمدرضا مهدوی­پور

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: خبرگزاری فارس خبر فارس نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۷۹۲۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سینما به روایت «آپاراتچی»

ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.

فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلم‌های در حال اکران‌ اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان‌ می‌دهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقه‌ای را به‌تنهایی در سالن عالی‌قاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلی‌های خالی، این موضوع را تأیید می‌کرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهل‌ودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلف‌کردن است؟!

اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشق‌تر باشید، به چند بار دیدنش!) می‌ارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلم‌های پرهیاهو و با بازیگران دهان‌پرکن، اما بی‌کیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمی‌فهمند به آن‌ها می‌گوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!

اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سال‌های نخست جنگ ایران و عراق بازمی‌گردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ می‌کشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر می‌کند و به دل خانواده‌هایشان تسلایی کوچک می‌بخشد. همین جلیل که عشق بی‌وحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنواره‌های فیلم تصور می‌کند که جوایزی نفیس به دستش می‌دهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگی‌نامه‌ای بسازد.

فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سخت‌گیری معرفی می‌شود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی می‌کنند، بدگویی از این قاضی به روزمره‌شان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوت‌های نادرستش پایمال می‌کند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دست‌کم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون می‌شود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید می‌شود، تصمیم می‌گیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».

اما فیلم‌ساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی می‌داند که یک مشت آدم فاسد و بی‌دین دور هم جمع می‌شوند تا بقیۀ مردم را هم با ساخته‌هایشان بی‌بندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمی‌گیرد و حاضر به حمایت از او نیست.

فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفت‌ها یا خواسته‌های خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلم‌سازی جلیل شیفته و خیال‌پرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم می‌شود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنان‌که جلیل در رؤیا می‌بیند؟!

فیلم‌سازی در میانۀ انقلاب و جنگ

فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینی‌های آن و شوریدگی‌های آدم‌هایش را بازتاب می‌دهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی به‌بعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.

سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمه‌جان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفت‌انگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمی‌رود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایران‌زمین کوشیده‌اند.

به جز اینکه به «آپارتچی» می‌توان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلم‌سازی‌شان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی به‌دردبخور است.

این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمی‌تواند با شکم خالی و زندگی‌ای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گام‌برداشتن در چنین مسیری ازجان‌گذشتگی‌ها می‌خواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشت‌به‌دهان می‌کنند، یا هنرمندش از خانواده‌ای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلم‌سازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دست‌باف همسرش محتاج است، فرشی که می‌توانست زیرپای آن دو و پدر و بچه‌هایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • نگاهی به چند خبر ورزشی استان قزوین 
  • «هفت» از امشب روی آنتن می رود /موضوع سینمای‌ جنایی
  • «هفت» از امشب راهی آنتن تلویزیون می‌شود + ساعت پخش
  • «هفت» از امشب راهی آنتن می‌شود/ بررسی موضوع جنایی
  • ایساتیس پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه
  • نگاهی به آخرین اخبار ورزشی سیزدهم اردیبهشت استان قزوین 
  • رکورد فروش اکران برخط فیلم‌های سینمایی جابه‌جا شد
  • نگاهی به صنعت کفش در مستند «پاپوش»
  • نگاهی به سینمای کارگری ایران به مناسبت روز کارگر
  • سینما به روایت «آپاراتچی»